گزارش بسیار جالب و کاملی در مورد آینده موتورهای جستجو و عواملی که در رتبه یک وب سایت در موتورهای جستجو موثر هستند را برای شما انتخاب کرده ام.
در این گزارش، نکات بسیار جالبی نهفته است که اگر با دقت مطالعه کنید، کشفیات بسیار مهمی را انجام خواهید داد که تاثیر بسیار مهمی در رتبه وب سایت شما در موتورهای جستجو خواهند داشت.
آدرس این گزارش کامل و مفصل:
http://www.seomoz.org/article/search-ranking-factors
یکی از نکات بسیار مهمی که من در نگاه اول از این گزارش برداشت کردم، اهمیت روز افزونی است که موتورهای جستجو به کاربران خود می دهند است. از این طریق که موتورهای جستجو به دنبال ارائه مطالب مفید تر و مرتبط تر به کاربران هستند و در این راه، از روش های مختلفی استفاده می کنند تا در میان میلیون ها نتیجه جستجو، مطالب مفید تر و مرتبط تر را به کاربران خود نمایش دهند.
به عنوان مثال، در این گزارش، اهمیت مطالب وب سایت، به طور چشمگیری افزایش داشته است یعنی موتورهای جستجو، از میان همه عوامل رتبه یک وب سایت، به مطالب آن اهمیت می دهند.
نکته مهم دیگر، اهمیت شبکه های اجتماعی در افزایش رتبه یک وب سایت است. من خودم در این مورد خیلی شک داشتم ولی با دیدن این گزارش کاملا مشخص شد که موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک و تویتر را بررسی کرده و مطالبی که در این شبکه ها به اشتراک و نظر دهی توسط کاربران قرار داده می شوند، در رتبه بهتر آن مطالب تاثیر می دهند.
امیدوارم این گزارش برای شما مفید باشد.
همه چیز در مورد جستجو
شنبه, مرداد ۰۱, ۱۳۹۰ | تویتر, رتبه وب سایت, شبکه های اجتماعی, موتورهای جستجو | 2 نظراتاگر به وبلاگ شخصی من سری بزنید می بینید که از سال 2004 یعنی حدود 7 سال هست که فقط با هدف ارائه راه کارهای فنی در زمینه تجارت اینترنتی، بازاریابی آنلاین و موضوعات مرتبط نوشته ام. زمانی که من شروع به نوشتن در این زمینه کردم، افراد مشابه، انگشت شمار بودند.
در زمانی که موضوع ثبت وب سایت ها و وبلاگ ها در سامانه ای که فکر کنم وزارت ارشاد بر آن نظارت داشت مطرح شد، وب سایت و وبلاگ خود را ثبت کردم. در آن زمان (و حتی امروز) که موضوع ثبت وب سایت ها و وبلاگ ها توسط اکثر متخصصین و صاحب نظرها به باد انتقاد گرفته شده بود، فقط به این خاطر که دلیل قانع کننده ای برای مخالفت با این طرح نداشتم، جزو اولین کسانی بودم که اقدام به ثبت وب سایت و وبلاگ خود در این سامانه کردم.
در این مدت 7 سال حتی یک کلمه خلاف عرف در وبلاگ من ثبت نشده است.
در همان سال های اولیه، تمام مقاله های من در اکثر روزنامه های آن زمان مثل ابرار اقتصادی، دنیای اقتصاد و غیره چاپ شده اند. کلاس های آنلاین من به بیش از 10.000 جوان علاقمند ایرانی، آموزش رایگان ارائه کرده اند. خبرنامه تخصصی من چند هزار عضو دارد و غیره و غیره و غیره.
با تمام این توضیحات، مدت ها است که وبلاگ من در ایران فیلتر شده است و علاقمندان به مطالب من از خواندن وبلاگ من محروم شده اند. بازدید کنندگان وبلاگ من به جای اینکه جوانان ایرانی باشند، ایرانیان سایر کشورها مثل آمریکا، کانادا و اروپا هستند!
هیچ کس هم پاسخگو نیست. هیچکس حتی یک بار لیست فیلترینگ را چک نمی کند، شاید انسان جایز الخطا، اشتباها وبلاگ من را در لیست فیلترینگ قرار داده باشد!
گاهی هم فکر می کنم شاید فیلتر ماندن وبلاگ من برای بعضی نان و آب داشته باشد!
نمی خواهم با حدس های منفی، روحیه اکتیو و مثبت اندیش خود را خط خطی کنم. این چند خط هم فقط برای درد دل بود و برای اینکه این موضوع ثبت شود. شاید سال ها بعد، کسانی که این مطلب را خواهند خواند، با تعجب سوال کنند مگر چنین چیزی ممکن هست! یعنی سال ها قبل واقعا در جامعه ایرانی چنین اتفاقاتی میافتاده؟!
این که مثلا یک آرم تجاری خاص تا چه حد در فیس بوک فعال است، تعداد هواداران آن چند نفر است، میزان رشد هواداران در طی یک بازه زمانی چگونه است و خلاصه سوال هایی شبیه این، برای بازاریاب هایی که به صورت علمی و بر اساس اعداد و ارقام فعالیت می کنند، مهم هستند.
با توجه به اینکه وب سایت فیس بوک در ایران مسدود می باشد و به دلایل تحریم ها، متاسفانه هیچ کدام از وب سایت هایی که آمار و ارقام مربوط به فیس بوک را ارائه می دهند، هیچگونه آماری در مورد صفحات فیس بوک ایرانی ارائه نمی کنند.
مدتی قبل برای اینکه این مشکل را به نحوی بتوان حل کرد، به این فکر افتادم که یک سرویس ایرانی مخصوص صفحات فیس بوک ایرانی راه اندازی کنم. به همین دلیل، وب سایت http://www.socialtarin.com/ را ثبت کردم و با همکاری یک تیم برنامه نویس، یک بخش کوچک از امکانات سایت های مشابه خارجی را برنامه سازی کردم.

هر چند که پس از سال ها کار با شرکت های مختلف، می توان تعدادی از آنها را به عنوان شرکت خوب نام برد ولی معرفی بهترین شرکت، تقریبا غیر ممکن هست.
برای اینکه موضوع مشخص تر شود، در اطاق گفتگوی وب سایت در آدرس زیر، این بحث را باز کرده ام و امیدوارم سایر دوستان هم برای تکمیل موضوع، مشارکت نمایند.
آیا خبرنامه های شما برای نمایشگرهای فسقلی طراحی شده اند؟
دوشنبه, بهمن ۰۴, ۱۳۸۹ | email, eMarketing, Mobile, newsletter | 0 نظراتاز نوامبر 2009 تا نوامبر 2010 حدود 9% در تعداد افرادی که ایمیل خود را تحت وب می خوانند کم شده است. تعداد صفحات بازدید شده در سیستم های ایمیل تحت وب 15% کاهش داشته. تعداد کاربران بازدید کننده از صفحات ایمیل تحت وب 6% کاهش داشته است.
این آمار نشان می دهد که کاربران بالا 55 سال هنوز از خدمات ایمیل تحت وب استفاده می کنند(خدا قوت) در حالی که جوان تر ها، تا حدود 50% کمتر از خدمات ایمیل تحت وب در مرورگر خود استفاده می کنند.
با این حال، استفاده از سیستم های موبایل در همین محدوده زمانی تا 30% افزایش داشته است. حدود 36% افراد هر ماه و 40% کاربران هر روز از دستگاه موبایل خود ایمیل های خود را می خوانند.
نفوذ زیاد تلفن های هوشمند در استفاده از شبکه های اجتماعی باعث شده اکه این ابزارها، مورد استفاده روزانه توسط کاربران باشند و این دلیل مهمی است که کاربران در حال شیفت از خواندن ایمیل ها بر روی مانیتور، به خواندن ایمیل ها بر روی صفحه موبایل خود هستند.
بدیهی است این حرکت به بازاریاب ها این سیگنال قوی را می دهد که باید پیام های تبلیغاتی و خبرنامه های خود را برای صفحات کوچک دستگاه های موبایل، هماهنگ کنند.
یکی از دلایل کاهش چاپ کاتالوگ، پیشرفت استفاده از اینترنت برای اطلاع رسانی است و اکثر شرکت ها در حدی که تمام مشخصات شرکت و محصولاتشان را در وب سایتشان درج کرده باشند، پیش رفته اند و این موضوع، نیاز به چاپ کاتالوگ را کاهش داده است.
نکته مهم دیگر این است که مخاطبین نیز تمایلی به خواندن کاتالوگ های چاپی ندارند. کسانی که به نمایشگاه های امارات آمده اند به خاطر دارند که مثلا حدود سال های 2004 تا 2008، باید کلی هزینه اضافه بار هواپیما می دادند تا حجم انبوه کاتالوگ ها را از دبی به ایران ببرند. ولی در این سال های اخیر، این موضوع کاملا تغییر کرده و این پدیده به ندرت اتفاق می افتد.
امروزه، مردم از خواندن کاتالوگ هایی که درصد زیادی از مطالب آنها صرف تعریف و تمجید از شرکت و سعی در معرفی شرکت و محصولاتش به عنوان بهترین و بزرگ ترین و اولین ها است، خسته شده اند.
کاتالوگ های سال 2011 باید با دید آموزش (Educate) مخاطب طراحی شوند. این کاتالوگ ها، نه به تعداد 10.000 و بیشتر چاپ می شوند و نه شامل اطلاعات اضافی هستند. این کاتالوگ ها، کاملاخصوصی سازی (Personalized) شده هستند و حتی نام فرد دریافت کننده بر روی آنها چاپ شده است.
کاتالوگ بعدی که شما چاپ خواهید کرد باید سه دلیل اصلی که تجارت شما را از سایر رقبا متمایز می کند را به صورت خلاصه و دقیق لیست کند. این بخش از کاتالوگ می تواند یک صفحه به خود اختصاص دهد. به جای اینکه بگویید چقدر بزرگ هستید یا چند سال است در این زمینه فعالیت دارید، حداقل سه تفاوت و سه منفعتی که مخاطب از کار با شما بدست خواهد آورد را توضیح دهید.
مردم از داستان خوششان می آید. با مشتریان راضی خود مصاحبه کنید و داستان آنها را در کاتالوگ خود بنویسید. در این داستان، به مخاطب بگویید که به طور واقعی چگونه با مشتری مرتبط می شوید، چطور پیگیری می کنید، چطور مشکلات را برطرف می کنید.
در صفحاتی که محصولات خود را توضیح می دهید، خیلی کوتاه بنویسید و فضایی برای ارائه دلایل عملی و واقعی کاربرد محصولات خود را توضیح دهید (Case Study).
اگر ماجرایی را به مخاطب بگویید که چندان بزرگ بودن یا متفاوت بودن شما را نشان ندهد ولی در آن صداقت و واقعیت باشد، این همان چیزی خواهد بود که اکثر مخاطبین برای یافتن آن، در حال کند و کاو هستند. راحت بنویسید. گارد نگیرید و ببینید که چطور مردم به شما اعتماد خواهند کرد.
حرفه خود را در یک جمله ده کلمه ای تعریف کنید
دوشنبه, دی ۲۰, ۱۳۸۹ | Internet Marketing, market, niche marketing | 0 نظراتخوب، حالا چه فکر می کنید؟
فرض کنید در یک مکان عمومی یا در یک سفر با هواپیما هستید و کسی که کنار شما نشسته این سوال را از شما بپرسد. حتما باید قبلا به پاسخ یکتای این سوال خوب فکر کرده باشید تا بتوانید آن را فورا بیان کنید.
حالا زمان کافی دارید تا به آن پاسخ مهم، خوب فکر کنید و در ده کلمه آن را بسازید.
حتما تصمیم ندارید بگویید که مثلا شما حسابدار هستید. یا طراح وب سایت هستید. یا نویسنده هستید یا آژانس توریستی دارید، یا یک تکنیسین هستید. این های را خیلی های دیگر هم دارند. با بیان این جملات، شما هیچ تاثیر خاصی در فرد سوال کننده نخواهید گذاشت.
حالا من به شما کمک می کنم. جواب شما به این سوال باید متمرکز بر یک موضوع تخصصی باشد (Niche) تا فرد سوال کننده بدون فکر کردن و بدون توانایی در مقایسه شما با هزاران رقیب دیگر شما، فورا تشخصیص دهد که شما فرد مناسبی برای ارائه خدمات مورد نظر او هستید یا خیر.
مثلا بگویید شما طراح وب سایت های کوچک و پول ساز هستید یا بگویید شما حسابداری شرکت های عام المنفعه را انجام می دهید یا بگویید تمامی تورهای تفریحی آژانس شما برای خانواده های پر جمعیت طراحی شده اند یا بگویید شما تکنسین تعمیر ساختمان های کلنگی هستید.
البته این ها فقط مثال های غیر واقعی بوند تا ذهنیتی به شما بدهند که این پاسخ ده کلمه ای به سوال: حرفه شما چیست؟ را باید با دقت و با حداکثر تمرکز بر نیازهای خاص مشتریان خود، تعریف کنید.
آنچه موفقیت وب سایت شما را تضمین خواهد کرد، محتوا است. این محتوا می تواند توضیحات کامل از محصولات شما باشد. می تواند نظرات سایر کسانی باشد که محصولات شما را استفاده کرده اند، می تواند مباحثی که استفاده کنندگان محصولات شما با همدیگر مطرح می کند باشد.
برای سایت های تجارت آنلاین و فروش محصول، توضیحات دقیق و کامل از محصولات و نظرات سایر استفاده کنندگان محصولات، از مهم ترین عوامل مراجعه دوباره و خرید بیشتر از شما است.
یک خریدار قبل از اینکه روی دکمه خرید محصول کلیک کند و متوجه بشود که رنگ قرمز آن موجود نیست و با دلخوری وب سایت شما را ترک کند، باید از قبل، در این مورد به او اطلاعات کافی بدهید.
خانمی که وارد وب سایت شما می شود، برای خرید پیراهن مراجعه نمی کند بلکه برای خرید پیراهن آستین بلند رنگ سبز و اندازه متوسط به وب سایت شما آمده و شما باید تمام این اطلاعات را در محتوای مربوط به محصولات خود قرار دهید تا این خریدار بتواند جستجوی مناسبی انجام دهد و محصول مورد نظر خود را پیدا کند.
باریک تر یعنی اینکه تا حد ممکن تعریف تجارت خود را طوری انجام دهید تا خریداران خدمات شما به راحتی و بدون نیاز به فکر کردن زیاد بتوانند تشخیص دهند که خدمات شما دقیقا برای آنها تعریف شده است و نیاز آنها را برآورده خواهد ساخت.
مشکل اکثر مدیران و صاحبان صنایع کوچک، که اکثر صاحبان وب سایت های تجاری نیز در همین طبقه بندی جا دارند، این است که وقتی از آنها می پرسیم که بازار هدف خود را تعریف کنند، آنها می گویند "هرکسی که به آنها پول پرداخت کند"!
معنی این جمله این است که اکثر مدیران بنگاه های کوچک دید مشخصی از بازار هدف خود ندارند و این باعث اتلاف سرمایه زیادی برای این بنگاه ها می شود.
حال من به شما می گویم که یک بازار هدف متمرکز (Niche) و دقیق چگونه تعریف می شود. قصد من آموزش آکادمیک این موضوع نیست بلکه فقط دو مثال به شما می گویم و موضوع کاملا مشخص خواهد شد:
یک مثال خوب عبارت است از "ارائه خدمات مدیریت مالی به شرکتهای فامیلی (خانوادگی)"
مثال دوم، "ارائه خدمات مدیریت سرمایه به خانم هایی که از همسر خود جدا شده اند".
ببینید این تعاریف چقدر متمرکز هستند و مشتری با شنیدن این جملات بلافاصله می تواند تشخیص دهد که تخصص شرکت شما در چیست و آیا خدمات شما برای او، مفید است یا خیر.