دروغگو دشمن خداست

یکشنبه, بهمن ۲۵, ۱۳۸۳ | 1 نظرات

ديشب مورخ 25/11/1383 حدود ساعت 7 شب به خرابي گاز زنگ زدم و اعلام کردم که خانه ما گاز ندارد. سرماي ديشب را که يادتان هست ؟
آقاي پشت تلفن که البته پس از مدتها تلاش آزاد شده بود فرمودند که تا 48 ساعت قطع خواهد بود. بگذريم از اينکه اين مکالمه در پايتخت يک کشور بزرگ در عصر تمدن صورت مي گرفت و بگذريم که همکاران همين آقاي دروغگو چند ماه پيش به بهانه تغييرات شبکه گازرساني تمام کوچه ها را کنده بودند و بگذريم از اينکه ديشب سرد ترين شب سال بود و 48 ساعت قطع گاز حتي در کشور افغانستان (قصد توهين ندارم) هم غير ممکن هست، من حرف اين آقا را باور نکردم. جعبه ابزار و چارپايه و چراغ قوه (حد اقل ابزار لازم) را برداشتم و رفتم درب منزل و شروع کردم به ور رفتن با ماسماسک ميله گاز!
ناگهان حجم زيادي از دوده پاشيد به صورت بنده و در همان حال صداي شعف و شادي از درون منزل شنيده شد که گاز وصل شد !!!
آيا کسي هست که اين موضوع را پيگيري کند ؟ منظورم از موضوع، دخالت بنده در امر گازرساني است و اينکه به چه حقي دست به ماسماسک ميله گاز زده ام؟

1 نظرات

  1. ناشناس // ۷:۵۹ بعدازظهر  

    بابا چرا انقدر سوسولید. آخه 7-8 درجه زیر صفر هم شد سرما! ما اینجا توی اراک هرشب با دمای منفی 15 - 16 سر می کنیم!!!